|
|
بوــے فـَـــراموشے گرفتــہ اَґَ رَنگــــِ تَنـــ ـهایـــ‗__‗ــــ__‗ـــــــ_ _‗ـــــــ__‗ــــــــــ‗__� �ــے دٍل شکستـگے بُـغــــض وَ خـامـوشـــــــ‗__‗ـــــے چـیـزــے نیستــــْ تـآریـ ـخ مَصـــرَفـمْــ ـ گذشتـــ ـہ اَستـــْـ !! شایــــد مـُــردم
حـَــواســَــم نیــــستـــــــــ!!
![]()
برچسبها:
+
تاریخ پنج شنبه 21 / 3برچسب:,
ساعت 7:43 PM نویسنده
گیلدا❤ (✿◠‿◠)
تنها معمــــــای بزرگ زندگی امــــــ
![]() برچسبها:
+
تاریخ پنج شنبه 21 / 3برچسب:,
ساعت 7:40 PM نویسنده
گیلدا❤ (✿◠‿◠)
مــــیـدانــــــی ؟
قرص خواب و مـسکن
خــــنـــده هـای زورکــــی . . .
دل من این حـــــــــرفـهـا حـــالـیـش نـمیشود آغــوشـتـــــــ را مـیـخـــــــــــواهـد برچسبها:
+
تاریخ پنج شنبه 21 / 3برچسب:,
ساعت 7:37 PM نویسنده
گیلدا❤ (✿◠‿◠)
تنها جایی که حجاب داشتم هنگام نماز خواندن بود گویا تنها کسی که به من محرم نبود خدا بود؟؟؟؟ برچسبها:
+
تاریخ پنج شنبه 21 / 3برچسب:,
ساعت 7:32 PM نویسنده
گیلدا❤ (✿◠‿◠)
به تمام #زبان های #زنده #دنیا سکوت می کنم تا ندانی که #بهترین #استعمار گر #دنیایی و #تمام #جغرافیای وجودم در اشغال #توست #تویی که #نیستی ... ولی #انگار #چشمانت رادر #من جا گذاشته ای و #من پراز #تمنای #داشتنت با #دل و #جان #تن به #کودتای این #اشغال داده ام و #تلافی #تمام #نبودن هایت را از #حودم می گیرم و #هیچ #حرف #حسابی سرم نمی شود و به روی #تنهاییم نمی آورم که از این همه #انتظار #نایی برایم نمانده است و #مثل یک #تبعیدی بی #سرزمین به هر #کجا که می رسم #خودم را #دیپورت می کنم...! برچسبها:
+
تاریخ شنبه 2 / 3برچسب:,
ساعت 4:54 PM نویسنده
گیلدا❤ (✿◠‿◠)
برچسبها:
+
تاریخ شنبه 2 / 3برچسب:,
ساعت 4:48 PM نویسنده
گیلدا❤ (✿◠‿◠)
یه کلاغ و یه خرس سوار هواپیما بودن کلاغه سفارش چایی میده چایی رو که میارن یه کمیشو میخوره باقیشو می پاشه به مهموندار
مهموندار میگه چرا این کارو کردی؟
کلاغه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی!
چند دقیقه میگذره باز کلاغه سفارش نوشیدنی میده باز یه
کمیشو میخوره باقیشو میپاشه به مهموندار
مهموندار میگه : چرا این کارو کردی؟
کلاغه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی !
بعد از چند دقیقه کلاغه چرتش میگیره
خرسه که اینو میبینه به سرش میزنه که اونم یه خورده تفریح کنه ...
مهموندارو صدا میکنه میگه یه قهوه براش بیارن قهوه رو که میارن
یه کمیشو میخوره باقیشو میپاشه به مهموندار مهموندار
میگه چرا این کارو کردی؟
خرسه میگه دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی
اینو که میگه یهو همه مهموندارا میریزن سرش و کشون
کشون تا دم در هواپیما میبرن که بندازنش بیرون خرسه که اینو میبینه
شروع به داد و فریاد میکنه
کلاغه که بیدار شده بوده بهش میگه: آخه خرس گنده تو
که بال نداری مگه مجبوری پررو بازی دربیاری!!!!!!!!
![]() برچسبها:
+
تاریخ شنبه 2 / 3برچسب:,
ساعت 4:38 PM نویسنده
گیلدا❤ (✿◠‿◠)
بابام اومده تو اتاقم میگه: اینترنت قطعه؟؟؟ برچسبها:
+
تاریخ شنبه 2 / 3برچسب:,
ساعت 4:32 PM نویسنده
گیلدا❤ (✿◠‿◠)
صبح كه داشتم بطرف دفترم می رفتم منشی ام ژانت بهم گفت: صبح بخیر آقای رئیس، تولدتون مبارك! امروز هوای بیرون عالیه؛ از طرف دیگه امروز تولدتون هست، اگر موافق باشین با هم برای ناهار بریم بیرون، فقط من و شما!“ یه جای دنج و خیلی اختصاصی. اول از همه دوتا مارتینی سفارش داده و از غذائی عالی در فضائی عالی تر واقعاً لذت بردیم. عالی هست، فكر نمی كنین كه اصلاً لازم نباشه برگردیم به اداره؟ مگه نه؟“ در جواب گفتم: ” آره، فكر میكنم همچین هم لازم نباشه.“ اونم در جواب گفت:” پس اگه موافق باشی بد نیست بریم به آپارتمان من.“ |